برای شهدای یازدهم فبروی ۲۰۰۹ شهر کابل که توسط طالبان وحشت و جهالت بیگناه به قتل رسیدند. و با پوزش از دوستان که این دیگر شعر نیست شعار است. هرگاه کمی و کاستی داشته باشد معذرتم را بپذیرید. چون با دنیای از اندوه بعد شنیدن اخبار سروده شده است.
انتحاری
این انتـــحاری خــــواب پــریشان اهریمن
بــربادی بهــــــار و گل و سبـــــزه و چمن
سرمــایه شگفــته ز توپ و تفنــگ و مین
کلــدار و دالــر و ین و یورو و هم تمــــن ( تومان)
دارد مـــرام کشتن انسان و هـر چه هست
بیـــزار است از صفــای دل گــــرم انجمــن
شبح شقـــاوت است ؛ ندارد… خـدا و دیـن
با کودک است دشمن و با پیر و مرد و زن
از زیر بُوته است ، ندارد … نســـــب بدان
جغرافیای وحشت و رُعب است او را وطن
دانــــم که تحتــــترین جهـــنم رود چون
فکـــــرش غم است و روح بیانش مُستهـجن
جهانمهر هروی
۱۱ فبروری ۲۰۰۹