دامن ما پاک است

دوستان بسیار عزیز سلام:

این غزل را به جواب کسی گفتم که او خود از موضوع خبر دارد و میداند که انصاف از کدام ترازو سنجیده میشود. او باید بداند که من و او را نمیشود در یک ترازو پیمایش کرد. مصرع آخر را نمیدانم کدام شاعر شوریده گفته است و اگر شما میدانید برایم بنویسید. سپاس فراوان از حضور پر محبت شما.

دامن ما پاک است

صـد سال بــه زیر خاک زر پـوده نخـواهد شد

الماس به کــوبیـدن، فــــرسـوده نخــــواهد شد

خرمـهــره کجـــا دارد، بازار به ایـــن دنیـــــا

یک  تنگه  به  مقدارش، افــزوده نخـواهد شد

آن شعله ای عــشقـی ما، کز عمق حقیقت بـود

با هــیزم تر گاهی، هــــم دوده نخـــواهد شــد

دانـم   کـه پی فــتنه، تا عـــمر جهان بافـیـست

شیـــطان لعــین گاهــی آســـوده نخــواهد شـد

راهی که تو میجویی، راههیست به ترکـسـتان

آرامــی مــیهـــن را، شـــالــوده نخــــواهد شد

***

« اندیشـــه کجــا داریم از تهـــمت ناپاکــان»

« چون دامن ما پاک است آلوده نخواهد شد»

۲۴ مارچ ۲۰۰۸